بانی و کلاید و باشگاه مشتریان
کلاید بارو، یکی از شناخته شدهترین تبهکاران تاریخ آمریکا است. او در دهه چهل میلادی، طی چند سال، به صدها بانک، سوپرمارکت، رستوران و پمپبنزین دستبرد زد و به قتل حداقل ده مامور پلیس متهم گردید. کلاید در تمامی این سرقتهای مسلحانه، از خودروهای فوردی استفاده میکرد که از حاشیه خیابانها میدزدید و یا بعضاً میخرید.
وی شیفته اتومبیلهای فورد بود. در نامهای که به “هنری فورد” پدر صنعت خودروسازی و مالک کارخانه فورد نوشت، شیفتگی خود را اینگونه بیان نمود: “عالیجناب، محصولات شما به تجارت غیرقانونی من کمک فراوانی کردهاند. آنها معرکه هستند. به احترام شما کلاه از سر بر میدارم.” وی به همراه همکارش بانی پارکر، در یک اتومبیل فورد سوپر دولوکس V8 توسط پلیس به رگبار بستهشد. بعدها بانی و کلاید به سمبلی برای وفاداری به برند تبدیل شدند. کسانی که تا دم مرگ به برند وفادار ماندند.
وفادارسازی مشتریان یکی از استراتژیهای اصلی تمام شرکتهای خودروسازی جهان به شمار میرود. شرکتها برای اینکه مشتریان بار دیگر به سراغشان بیایند، با آنها مثل ولی نعمتشان رفتار میکنند. تحویلشان میگیرند، باشگاه مشتریان راه میاندازند، هزار جور هدیه و تخفیف و جایزه میدهند، ماشین کارکردهشان را با ماشین نو عوض میکنند، قسطبندی میکنند با بهره کم، خدمات پس از فروش عالی ارائه میدهند و از این دست کارها.
اما در کشور ما، اوضاع جور دیگری پیش میرود. خودروسازها انگیزه زیادی ندارند که مشتریان را تحویل بگیرند. چیزی که زیاد است، مشتری است. هرچه تولید میکنند، پیش پیش فروختهاند و پولش را هم گرفتهاند. باشگاه مشتریان جزو آخرین دغدغههایشان است. تقصیر چندانی هم ندارند. مشتریهایشان هم اصولاً قرار نیست وفادار باشند. خیلیهاشان خودرو نمیخرند که سوار شوند، میخرند که در جا بفروشند به یکی دیگر. چرا؟ چون خودرو در حال حاضر یک کالای سرمایهای محسوب میشود و برای حفظ ارزش سرمایه خریداری میشود.
اما احتمالاً اوضاع قرار نیست به همین منوال باقی بماند. این پیشبینی که طی ماههای پیش رو، سرمایههای سرگردان، به تدریج از بازار خودرو خارج میشوند، هر روز قوت بیشتری میگیرد. اگر این پیشبینی محقق گردد، آن وقت بحث “مشتری مداری” دوباره داغ میشود. مقوله “توسعه باشگاه مشتریان” در اولویت کارها قرار میگیرد و طرحهایی نظیر “فروش لیزینگی” و “تعویض خودروهای کارکرده با خودروهای نو” اساس کار را تشکیل خواهد داد. به نظر میرسد که پرداختن به این گونه طرحها، میتواند از هماکنون در دستور کار شرکتهای خودروسازی قرارگیرد.
نویسنده: مهرداد وفا
سلام عزیز، به سلامتی هر آنکس که دوستش داری ، این نظر یا فکر چگونه به ذهنت راه یافته اونم توی ایران و همچین اتفاقی ، با سیستم مدیریت و باند بازی عنکبوتی خودروسازها و وزارت خانه ها …
سلام وقتتون بخیر ممنون از نظراتتون