
خصوصیسازی ایرانخودرو؛ آغاز یا پایان یک عصر؟
در صنعتی که سالها میان واژههایی چون «انحصار»، «حمایت»، و «نارضایتی» در رفتوآمد بوده، حالا واژهای تازه به میان آمده: خصوصیسازی. خبری که این روزها بر سر زبانهاست؛ واگذاری سهام ایرانخودرو به بخش خصوصی. اما این واگذاری صرفاً یک معامله اقتصادی نیست. این، آغازیست برای بازاندیشی در فلسفهای که صنعت خودرو ایران دههها بر پایه آن حرکت کرده است.
برای سالها، ایرانخودرو نهفقط یک خودروساز، بلکه نماد سیاستگذاریهای کلان دولتی در حوزه تولید ملی بود. از ساخت اولین پیکان گرفته تا ورود به بازارهای منطقهای، تصمیمهای این شرکت هرگز جدا از نگاه حاکمیتی نبوده است. حال، با واگذاری بخش عمدهای از سهام آن، این سؤال پیش میآید: آیا ما در آستانه یک دگرگونی واقعی هستیم یا تنها نام بازیگران تغییر کرده است؟
از کنترل به رقابت؛ عبور از جاده خاکی
خصوصیسازی در ذات خود، یعنی سپردن تصمیمها به مکانیزم بازار. یعنی حذف رانتی که سالها به بهانه حمایت از تولید، مصرفکننده را قربانی کرده است. اما پرسش اصلی اینجاست: آیا بستر لازم برای این گذار فراهم است؟ آیا رقابت واقعی، نهفقط در ویترین قیمتها بلکه در عمق فناوری، طراحی، بهرهوری و کیفیت شکل خواهد گرفت؟
اگر خصوصیسازی، فقط انتقال کاغذی سهام باشد اما همان مدیران، همان شیوهها و همان تفکر باقی بماند، تغییری حاصل نخواهد شد. خصوصیسازیِ واقعی، با پاسخگویی، شفافیت، و رقابت تعریف میشود؛ نه با واگذاری در سکوت و به نزدیکان.
مشتری؛ ضلع فراموششده؟
سالهاست در معادلات صنعت خودرو، مصرفکننده آخرین کسیست که شنیده میشود. قیمتگذاریهای دستوری، کیفیت نامطمئن، خدمات پس از فروش ناکارآمد، و نبود حق انتخاب واقعی، تجربهایست که مشتری ایرانی با آن خو گرفته است. اما اگر قرار است خصوصیسازی نقطه عطفی باشد، باید از همینجا آغاز شود: بازتعریف رابطه با مشتری.
مصرفکننده، فقط خریدار نیست؛ شریک دائمی برند است. در جهانی که تجربه کاربر حرف اول را میزند، نادیدهگرفتن این حقیقت، یعنی شکست پروژه خصوصیسازی پیش از شروع.
ایرانخودرو؛ از «نماد دولتی» به «رهبر رقابت»؟
سرنوشت این واگذاری میتواند الگویی باشد برای دیگر صنایع. اگر با شجاعت، شفافیت، و تخصص همراه شود، میتوان امید داشت که ایرانخودرو نهتنها از زیر سایه ناکارآمدی خارج شود، بلکه به پیشران رقابت و نوآوری در صنعت خودرو ایران بدل گردد.
اما اگر صرفاً ساختار مالکیت تغییر کند و ساختار ذهنی مدیران پابرجا بماند، خصوصیسازی، تنها یک برچسب جدید خواهد بود بر بدنهای فرسوده.
واگذاری ایرانخودرو فرصتی تاریخی است. فرصتی برای آغاز دورهای تازه، که در آن دولت، از بازیگری به ناظر تبدیل شود؛ مصرفکننده، از تماشاچی به تصمیمگیر؛ و خودروساز، از متولی دولتی به برند خلاق و رقابتپذیر. آینده، هنوز نوشته نشده. اما قلم آن در دست کسانیست که این روزها تصمیم میگیرند.